یک بار در زمان دور، در سرزمینی دوردست، یک جنگجوی شجاع به نام کاهیران زندگی میکرد. کیران در سراسر پادشاهی به عنوان یک جنگجوی بزرگ و به دلیل شجاعت فراوانش معروف بود. [1] او یک شمشیر خاص داشت که خانوادهاش برای نسلها از آن استفاده کرده بود. این شمشیر که "بیشلی" نام داشت، گفته میشد توسط خداوندان ساخته شده است. این شمشیر بسیار تیزتر از هر شمشیر دیگری بود که در دنیا مورد استفاده قرار میگرفت. تیغ بریدن فلزی 14 اینچ
کیران تصمیم گرفت که تسلیم نخواهد شد. همچنین: او سفر کرد تا کسی را پیدا کند که میتواند شمشیر شکستهاش را تعمیر کند. او دور و سر در آمد و سعی کرد بهترین کوهنگاران و صنعتگران را پیدا کند، کسانی که میتوانستند بایشیلی را مجدد قوی کنند. کیران در طول این سفر با مشکلات زیادی روبرو شد، اما همچنان باور داشت که موفق خواهد شد. تیغه بریدن فلزی 7 و یک چهارم اینچ
کیران در طول مأموریت خود یک راز وحشتناک فرا داشت. اما کسی جز خود برادرش نبود که باشیلی را شکسته بود! برادر او توسط حس غیرت و شهوت مصرف شده بود. کیران گیج میشد که به چه کسی دیگری میتواند اعتماد کند. لبه ابزار چندمنظوره
کیران زخم خورده بود، خیانت شده بود، اما نمیخواست غضب یا غم داشته باشد. او به جای آن، نیرویی درون خود پیدا کرد و عهد و قسم خورد که تحمل کند. بهتر از همه، کیران با امید، شجاعت و تصمیم گیری جدید، به هر موانعی روی آورد.
در نهایت، و پس از جنگ طولانی، کیران حالا نیمکت شکسته باشیلی را تعمیر کرده است. بدون وضعیت قبلی، شمشیر مجدداً به درخشش خود رسید و مثل گذشته تیز بود، نشان دهنده روح نابود نشدنی و تعیینگری فولادین کیران بود. کیران باشیلی را بالای سرش بلند کرد و فهمید که نه تنها شمشیر خود را تعمیر کرده بلکه نیرویی که به او داده شده بود را دوباره کشف کرده است. او متوجه شد که اسلحهها قدرت را نمیکشند، بلکه قلب انسان این کار را میکند.